Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-02@05:46:21 GMT

تکنیک‌های نامحسوس «بی‌بی‌سی» در جهت‌دهی به ذهن مخاطب

تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۷۲۷۲۰

تکنیک‌های نامحسوس «بی‌بی‌سی» در جهت‌دهی به ذهن مخاطب

در دل خبر‌های خام و در ظاهر بدون تحلیل که رسانه‌ها منتشر می‌کنند، گاه عبارات و واژه‌ها به گونه‌ای انتخاب می‌شوند که بتوانند بر ناخودآگاه مخاطب تأثیرگذار باشند و پیام مدنظر آن رسانه را منتقل کنند. این عبارات و کلیدواژه‌ها اغلب به گونه‌ای هستند که به کارگیری آن‌ها در متن خبر، هیچ شبهه‌ای را در مخاطب عام، از باب جهت‌دار بودن خبر ایجاد نمی‌کند و مخاطب حتی پس از رؤیت چندباره آن عبارات، تردیدی در باب بی‌طرفانه بودن متنی که می‌خواند، پیدا نمی‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ذهن او به شکلی ناخودآگاه و بی‌آنکه متوجه این سوگیری شود، به همان سوی مدنظر رسانه منتشرکننده خبر متمایل می‌شود. این مدل اطلاع‌رسانی به رغم آنکه در متن خود جهت‌گیری خاص دارد، اما، چون زیرکانه و حرفه‌ای اعمال می‌شود، مخاطب را به این باور می‌رساند که رسانه مدنظرش بی‌طرف است. اما آن رسانه بی‌طرف نیست و خبر را هم خام منتشر نکرده است بلکه طرفداری‌اش را چنان حرفه‌ای اعمال کرده که به چشم مخاطب نمی‌آید. در واقع چنین رسانه‌ای، با یک واژه و یک عبارت تحلیل خودش را ارائه و حتی به ذهن مخاطب القا کرده است.

مدلی ناشیانه یا به اصطلاح محاوره‌ای «گل درشت» از این ارائه تحلیل‌های یک کلمه‌ای در رسانه‌های داخلی و خصوصاً صداوسیما زیاد دیده شده با به کارگیری صفت‌هایی که در علم روزنامه‌نگاری پذیرفته نمی‌شود و مخاطب هم پس از مدتی، نسبت به آن توصیفات بی‌اعتنا می‌شود، همچون جنایت وحشیانه، رئیس‌جمهور لمپن و...

مدل حرفه‌ای این اقدام را در متن خبر‌های بی‌بی‌سی فارسی، متعدد می‌توان دید. بی‌بی‌سی برای جلب اعتماد مخاطب، تلاش می‌کند بی‌طرف به نظر برسد، البته موارد بسیاری بوده که مکر انگلیسی این رسانه را نقش بر آب کرده، اما اغلب مخاطبانی که سواد رسانه‌ای و روزنامه‌نگاری ندارند، متوجه زیرکی بی‌بی‌سی در تنظیم متن خبر و گنجاندن کلمات تحلیلی و جهت‌دار در متن آن نمی‌شوند. نمونه‌هایی از این دست را اجمالاً مرور می‌کنیم تا مفهوم و مصداق آنچه بیان می‌کنیم، روشن‌تر شود.

بی‌بی‌سی فارسی هفته گذشته در خبری نوشت: «در پی درگذشت پدر رامین حسین‌پناهی زندانی کرد که شهریور ۹۷ اعدام شده بود...» زندانی و اعدامی چه فرقی می‌کند، اهل کجای ایران باشد؟ اگر بر او ظلمی رفته که باید رسیدگی شود و اگر هم مستحق چنین مجازاتی بوده که جای بحثی نیست، اما بی‌بی‌سی برای خبر مربوط به او، قومیت او- یعنی کرد بودن- را به عنوان یک صفت به کار می‌برد. بی‌بی‌سی می‌داند که سال‌ها گروهک‌های جدایی‌طلب کردستان مدعی ظلم جمهوری اسلامی بر قوم کرد هستند و خود این رسانه هم از جمله ابزار‌های القای چنین تحلیلی بوده است، لذا حالا در راستای همان تحلیل و تعمیق آن در ذهن مخاطب، به قومیت این اعدامی اشاره می‌کند. دروغ هم نگفته است، به هر حال او کرد است دیگر، اما اگر او یک شیرازی یا اصفهانی بود، گفته می‌شد زندانی فارس؟ طبعاً نه، چون فارس بودن زندانی تحلیل خاصی را به مخاطب القا نمی‌کند.

از این مدل تحلیل‌های یک کلمه‌ای به شکل دیگری هم بی‌بی‌سی استفاده می‌کند، مثلاً معلم زندانی، کارگر محکوم شده، زندانی اهل سنت، دانشجوی معترض و... این توصیفات از فرد دستگیر شده یک چهره موجه می‌سازد و در واقع او را تطهیر می‌کند. از سویی اشاره به گزاره‌های هویتی یک تروریست که موجه است و نقشی در مجازات او ندارد، باعث می‌شود مخاطب تصور کند او را بی‌دلیل گرفته‌اند. یک معلم نباید زندانی شود، این پیامی ا‌ست که مخاطب از عبارت معلم زندانی دریافت می‌کند، اما اگر آن معلم اقداماتی ضدامنیتی داشت چطور؟ یا آنکه قومیت افراد نباید باعث زندانی شدن بشود، دانشجو و کارگر بودن و مذهب هم دلیل زندانی شدن نیست، اما بی‌بی‌سی می‌کوشد گزاره‌هایی از هویت این افراد را بیان کند که معصومانه و بی‌ربط به جرم آن‌ها باشد. اینگونه او می‌تواند جمهوری اسلامی را ظالم نشان دهد، اما وقتی همین گروهک‌های جدایی‌طلب ۹ سرباز کرد بسیجی را در پادگانی مرزی در کردستان قتل عام کردند، بی‌بی‌سی از لفظ «کرد اهل سنت» استفاده کرد؟ طبعاً خیر! چون قرار نیست بی‌بی‌سی کرد‌ها را حامی نظام نشان دهد.

در مورد دیگری، بی‌بی‌سی برای اخبار پیرامون صادرات بنزین ایران به لبنان از عبارت «بنزین ایران» استفاده می‌کند، اما درست آن است که بنویسد «بنزین خریداری شده از ایران». بی‌بی‌سی می‌داند سال‌ها جنگ روانی غرب بر این استوار بوده که پول مردم ایران خرج لبنان می‌شود و حالا ترجیح می‌دهد همان ذهنیت را تعمیق کند و به مخاطب نگوید که آن بنزین خریداری شده است.

بی‌سبب نیست که بسیاری از عوام تصور می‌کنند بی‌بی‌سی روایتگر بی‌طرفی از اخبار است. چه آنکه سوگیری بی‌بی‌سی، چنانکه ذکر آن رفت، غیرمحسوس و ناملموس انجام می‌شود و مخاطبی که دقیق و اهل تحلیل نباشد، متوجه آن نمی‌شود.

منبع: الف

کلیدواژه: بی بی سی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۷۲۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کاش تلویزیون، این مدلی نبود

امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدار‌هایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازی‌های لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیین‌کننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچ‌اندازی می‌کند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس می‌رود.

برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول رده‌بندی، اهمیت این دیدار‌ها را اگر از دربی بیشتر نکند، دست‌کمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرم‌شدن میدان پا به ورزشگاه می‌گذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بین‌المللی معرفی شده، ولی فرصت بی‌نظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.

قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده می‌شود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روز‌هایی که سفره‌ها کوچک‌تر شده‌اند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازی‌های لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم می‌شد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.

این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه می‌شود؛ اول و مهم‌ترین آن‌ها انحصارطلبی است. صداوسیما سال‌های زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکه‌های خصوصی را نمی‌دهد و همه چیز باید تحت سیطره‌اش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یک‌سویه و رفته‌رفته مخاطب را دلسرد می‌کند. نگاه تکراری به وقایع با چهره‌های برمدار مانده، اجازه ذوق‌زدگی از مخاطب را می‌گیرد.

پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان رده‌بالایش، برنامه‌ها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامه‌های ورزشی می‌شوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زنده‌اش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامه‌های پربیننده‌اش محسوب می‌شود.

ناگفته پیداست که این پربیننده‌بودن در مقایسه با سایر برنامه‌های کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمی‌زند.

پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال می‌توانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش به‌واسطه رانده‌شدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آن‌هایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطب‌پسند ندارند.

غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار می‌دهد؛ پخش آگهی‌های بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویس‌های ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان می‌دهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخ‌های آگهی در زمان پخش دیدار‌های مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویداد‌هایی را توجیه می‌کند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمی‌شود. حالا دیگر، سخن‌گفتن از این بحث که‌ای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیه‌اش درآمدزایی می‌کند با روی خوش تا می‌کرد و دستی در جیب می‌کرد تا باشگاه‌های تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسد.

اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبه‌هایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازی‌های فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانه‌های مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آن‌وقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یک‌طرفه‌ای به او خورانده نمی‌شود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهی‌های ریزودرشت، زیرنویس‌ها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.

دیگر خبرها

  • بنویسید تا به دست بیاورید
  • ارزیابی نامحسوس وضعیت حجاب در ادارات و مراکز آموزشی کردستان
  • بهترین روش کاشت موی طبیعی در ایران چیست ؟
  • تکنیک مهم نیست، دل فیلمساز را می‌خریم
  • بحران ادبیات داریم
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • آشنایی با روش‌های بدون جراحی کاشت موی طبیعی
  • مهارت و تکنیک‌های لوکاس برگوال، بازیکن 17 ساله سوئدی / فیلم
  • آخرین ساعات زندگی افلاطون فاش شد: افلاطون در آخرین ساعات زندگی‌اش چه می‌کرد؟!
  • تکنیک فوق‌العاده اندریک، بازیکن آینده رئال‌ مادرید / فیلم